فلسفه زندگی

زدبازی به مشابه فلسفه زندگی

فلسفه زندگی به فلسفه هایی اطلاق می شود که محور و مرکز توجه خود را زندگی قرار داده اند. مشهورترین فیلسوفان زندگی در غرب عبارتند از نیچه، دیلیای و برگسون. فلسفه زندگی واکنشی است در برابر گرایش هایی که به نفی زندگی می پردازند یا زندگی را تابع امر دیگری قرار می دهند. نفی زندگی را می توان در گرایش های راهبانه یا زاهدانه ای یافت که تبلیغ دوری از دنیا و زندگی می کنند و گوشه گیری و عزلت طلبی رهبانیت را ترویج می نمایند.

دنیا نداره ارزششو که جدی بگیری هر تزشو ....
زد بازی از نظر بسیاری چه از اشخاص اهل موسیقی بخصوص هیپ هاپ و چه از نظر مخاطبان عام گروهی مبتزل است که فقط ترانه هایی سطحی و گذرا و مصرفی می خواند ! گروهی که خیلی ها معتقدند فقط از پارتی و عشق و حال های طبقه مرفه و بی درد جامعه می خواند و آهنگ هایشان هیچ محتوی و معنایی ندارد ! ولی در واقع وقتی کمی عمیق تر و مو شکافانه تر به اشعار و ترانه های زد بازی می پردازیم چیزی دستگیرمان می شود ، گویا زد بازی می خواهد چیزی به ما بفهماند ! بخصوص اگر تمام آهنگ های این گروه را مثل پازل یا مثل تجربیات شخصی یک نفر پشت سر هم بچینیم و از آن نقشه ایی بسازیم !

زدبازی شنونده را به زندگی و لذت جویی از آن دعوت می کند ! به ریسک کردن و دوست داشتن و دوست داشته شدن ! " هر جور که می خواییم زندگی می کنیم چون می دونیم آخرش یه جور می ریم ... به دنیا اومدیم به دنیا نیومدیم اینجا رو زمین ما واسه چی اومدیم؟! .... " زندگی رو باید خوب بکنیم چون یه دفعه میاییم فقط اینو حفظیم ... " زدبازی نماینده ی کسانی است که زندگی کزدن و لذت بردن از زندگی را به تفکر و جدی گرفتن پرسش های اساسی آن ترجیه داده است.کسانی که وقتی با سوال اساسی " چراییِ زنده بودن و به دنیا آمدن انسان" مواجه می شود جوابی جز در لذت طلبی و کام جویی از آن پیدا نمی کنند ... این زندگی منه بهم نگو چی خوبه چی بده ؟! .... می خواهد آزادی و حق انتخاب داشتن بدون دستور گرفتن از کسی یا چیزی را تجربه کند ، در واقع تفکر و اراده گرایی را ترویج می دهد ، نوعی خود سازی و خود جوشی و نو آوری جای تایید و پرستش سنت ها و تفکرو روش های زندگی کهنه ، زد بازی سمبل و نماد کسانی است که خود مسیر خود را انتخاب کردند و تن به هیچ چیز و هیچ کس ندادند هرچند مسیرشان غلط باشد ، حاضر نیست گوش به حرف کسی بدهد ! مانند همان بچه ی بدی که هیچ گاه حرف بزرگترانش را گوش نداد و با همه ی شیطنت هایش هر کاری خواست انجام داد و بهای آن را نیز پرداخت ! ولی با همه ی این ها نوعی غم و اندوه پنهان پشت همه ی حرف هاشان است ! غمی که انسان بخاطر بودن و وجود داشتن اش همواره از ابتدای تاریخ یدک می کشیده ! می توان به آهنگ " درد " از هیدن " یا " همه ک* کشن " و یا " دلم تنگ شده " اشاره کرد .... روی اکس و نیکوتین فقط می گذرونی جای اینکه زندگی کنی ... دلم تنگ شده .... دلم تنگ شده ... زد بازی نیز دلش تنگ شده اما برای چه؟ نمی گوید .... مدام می گوید دلم تنگ شده ... دل تنگی حس غریب و غمگینی است که همه ی آدم ها بدون استثنا تجربه کرده اند ، شاید دل اش تنگ است برای کسی ، چیزی ، جایی ، شاید برای زندگی دلش تنگ است ، برای روزهای رفته برای دوستان رفته برای عمرو ساعت های روشن ...بله زدبازی نیز غم دارد ... زدبازی هم غمگین می شود و درد دارد ... زدبازی هم مثل خیلی فیلسوفان زندگی که لذت بردن از زندگی و شادی و کام یابی را توصیه می کردند غم دارد و از این رو که می داند فلسفه ی هستی شاید پوچ و پوک وبی معنا باشد و از آنجا که وجود انسان سرشار از درد است شنونده را به فرار از این درد و به انتقام جویی از زندگی با زندگی کردن و شاد بودن دعوت می کند ! نه اینکه صرفا به دنبال ابتذال باشد ! " درد یگانه نشانِ بودن من .... از وقتی بزرگ شدم دارم درد می کشم ... تا وقتی که زنده ام درد می کشم ..." این درد ، درد بودن است! در بخش اعظمی از فلسفه و ادیان اولین نشانه ی بودنِ انسان دردمندی اوست ! و به قول شاعر بزرگ معاصر احمد شاملو : کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد ... " زدبازی می خواهد از درگیر شدن و جدی گرفتن زندگی بگریزد و از هرچه دارد لذت ببرد و به نداشته هایش بخندد ! می خواهد این درد را تسکین بخشد ولی باز هم ناکام است و او را بدون غم نمی بینیم ! " گیج و وییج توی دایره می چرخم مثل پرگار دستام و سفت بگیر چون الان لب پرتگام ...بخند مصنوعی وانمود کن مست بودی حتی اگه هست زوری ..." جدایی ، تنهایی و تنهایی در هر صورت وجود دارند برای هرکسی !زدبازی ناله نمی کند و بیشتر از گذشته و تجربیاتش تعریف می کند ، خوب یا بد زشت یا زیبا ! هرکس به اندازه فهم و درکش دنیا و زندگی را تفسیر می کند ! تفسیر زدبازی به میزان تجربیات و فهم خود قابل توجه است و هرچند در ظاهر خالی و سطحی باشد ولی کمی ژرف اندیشی و حرفها و درد هایی نیز دارد.حال درست یا غلط این تفسیر ها پای قضاوت افراد و مخاطبان مختلف است، و هرکس بنا به جهان بینی خود برایش قضاوت می کند. قصد این نوشته تنها بیان نوعی برداشت از آثار این گروه بود نه صرفا قضاوت راجب درست یا غلط بودن هایش